وقتی پسرها می دوند
سلام گل پسرم ، سلام قند عسلم ، سلام امیر نفسم . مامانی من پریشب دنبال بادکنکا چه بدو بدویی می کردی . ناقلای من راه نرفتی نرفتی یهویی دویدی . من و بابا سعید چه ذوقی می کردیم . از خوشحالی هی شما رو به هم نشون می دادیم و می گفتیم وای ببین داره راه میره ، نه داره میدوه . جیگر مامان وقتی میدوی چقدر خوشگل میشی . امروز صبح هم اون قدر بالا سرت شعر خوندیم و بالا و پایین پریدیم تا بیدار شدی و بردیمت واکسنت زدیم . بابا از قبل تحقیق کرده و فهمیده بود سرنگشون خیلی بزرگه ، واسه همین سرنگ کوچولوی انسولین واست خرید . خدا رو شکر اذیت نشدی ، حتی گریه نکردی . مامان جونم همه واکسنای شما رو خانم یاری خواه زده ، خیلی خانم مهربونی . بابا سعید وقتی شما به د...
نویسنده :
مامان امیرحسین جان
20:14